يادداشت پايگاه خبري تحليلي پيرغار؛
پيروزي انقلاب اسلامي در ايران و روي کار آمدن نظام اسلامي از جمله نقطه عطفهاي طول تاريخ است. پيروزي انقلاب ضربهي مهلکي بر پيکرهي کشورهايي بود که منافع بسياري را در ايران جست و جو ميکردند. از دست دادن همين منافع سبب شد تا اين کشورها و در رأس همهي آنها امريکا، در طول اين سي و چهار سال از هيچ اقدامي عليه جمهوري اسلامي ايران دريغ نکنند.
البته با اينکه کارنامهي مواجههي غرب و امريکا با جمهوري اسلامي ايران در اين سي و چهار سال همواره مناقشهآميز بوده است، اما در دورههاي مختلف جلوههاي متفاوتي داشته است.
آنچه به عنوان هدف اصلي غرب و امريکا در قبال ايران در سالهاي پس از انقلاب مشاهده ميشود، تلاش براي تغيير ساختار قدرت سياسي در ايران است. هدفي که از همان آغازين روزهاي پيروزي انقلاب ايران به مرحلهي اجرا درآمد. اما ناکامي دولتهاي غربي و امريکا به عنوان اصليترين دشمنان نظام جمهوري اسلامي در دستيابي به اين مهم از راه کارشکني، ترور، جنگ، تحريم و... آنان را بر آن داشت تا با برنامهريزي و هدايت سناريوهاي از پيش طراحي شده، مسير ديگري را براي تغيير ساختار قدرت سياسي در ايران برگزينند.
در اين بين علاوه بر اعمال فشارها و تهديدات بيروني، تلاش براي روي کار آمدن نيروها و گروههاي سياسي همسوتر با اهداف امريکا و غرب در ايران به عنوان يکي از مهمترين برنامههاي دشمنان جمهوري اسلامي مدّ نظر قرار گرفت تا از اين طريق بتوانند مسير نفوذ و تاثيرگذاري خود بر سياستهاي جمهوري اسلامي ايران را افزايش دهند و انقلاب اسلامي را که به عنوان يک تهديد جدّي براي منافع آنان محسوب ميشد، کنترل نمايند. بر اساس همين تحليل، انتخابات و خصوصاً انتخابات رياست جمهوري به عنوان نقطهاي سرنوشتساز در تعيين رويکرد سياسي در ايران، همواره از اهميت بالايي برخوردار بوده است.
در واقع انتخابات ابزاري است که به وسيلهي آن ميتوان ارادهي شهروندان را در شکلگيري نهادهاي سياسي و تعيين متصدي اعمال اقتدار سياسي مداخله داد و از اين رو ميتوان آن را زيربناي ساخت قدرت در جوامعي دانست که مباني مردمسالاري در آنها به رسميت شناخته شده است و پشتوانههاي فرهنگي و نهادي از تحقق حکومت مردم بر مردم حمايت ميکنند.
حال اگر اين مکانيسم به هر دليل قادر به برآورده ساختن نيازهاي مردمي نباشد يا اينکه مردم نسبت به کارايي و اثرگذاري اين مکانيسم سياسي براي جلب مشارکت سياسي آحاد جامعه بدبين شوند و يا به گونهاي بتوان در اين مکانيسم نفوذ کرد، به احتمال فراوان راه مداخلهي بيگانگان در اين کشورها هموار خواهد شد.
نمونهي بارز پيادهسازي اين استراتژي و سناريو توسط دشمنان جمهوري اسلامي ايران در انتخابات دهم رياست جمهوري به طور واضح قابل مشاهده است. آنجا که پس از سرمايهگذاريهاي فراوانِ جرياني سياسي که دولتهاي غربي و امريکا اميدوار بودند روي کار آيد، فرجامي جز ناکامي نداشت، سناريوي «تقلب» در انتخابات براي ايجاد تشکيک و بدبيني در بين ملت ايران کليد خورد که البته اين امر نيز جز ناکامي سرانجامي نداشت. البته تلاش دشمنان جمهوري اسلامي ايران براي روي کار آمدن دولتهاي همسوتر با اهدافشان منحصر در انتخابات رياست جمهوري سال 88 نيست و در دورههاي قبلي نيز قابل مشاهده است که بررسي اين امر موضوع اين نگاشته نيست.
اما پرسش اصلي در اينجا اين است که اين بار انتخابات رياست جمهوري چه اهميتي براي غربيها دارد؟
در پاسخ ابتدا ميتوان به اين نکته اشاره کرد که تلاش امريکا و دولتهاي غربي براي تغيير ساختار سياسي ايران همچنان به عنوان مهمترين هدف اين کشورها محسوب ميشود. اما در اين دوره با توجه به اينکه در يک دههي گذشته و خصوصاً در طول دولتهاي نهم و دهم که به عنوان دولتهاي اصولگرا شناخته ميشدند موضوع هستهاي و مذاکرات ايران با کشورهاي غربي به عنوان مهمترين چالش ايران و اين کشورها مطرح بوده است، روي کار آمدن دولتي که بتواند سازشکارانهتر در قبال اين موضوع عمل نمايد، گزينهي مطلوب غربيهاست. در واقع اين موضوع ميتواند آغاز راه باشد و سازش ايران در مسئلهي هستهاي، پيامدهاي مثبت بعدي را براي غربيها به دنبال خواهد داشت.
اما نکتهي ديگري که در انتخابات پيش رو مورد توجه غربيهاست، ميزان مشارکت مردم است که نشاندهندهي قدرت سياسي يک نظام ميباشد. بايد گفت کشورهاي غربي و امريکا در طيّ چند سال اخير و خصوصاً يک سال گذشته با اعمال انواع فشارها در زمينههاي سياسي، اقتصادي و... سعي در ملتهب کردن فضاي سياسي - اجتماعي ايران داشتند تا با ايجاد نارضايتيهاي اجتماعي و ناکارآمد نشان دادن جريان حاکم بر کشور در ادارهي امور و همچنين ضعيف جلوه دادن نظام اسلامي در جلب رضايت مردم، اعتماد آنان به نظام را کاهش داده و در نتيجه ميزان مشارکت در انتخابات را تحت تاثير قرار دهند و پس از آن، بهرهبرداري لازم را از آن بنمايند. اعمال انواع تحريمها در زمينههاي اقتصادي و تصويب قطعنامههاي متفاوت عليه جمهوري اسلامي ايران تنها گوشهاي از تلاشهاي دشمنان ايران اسلامي براي تسليم کردن ملت ايران در برابر خواستههاي آنان است.
بر همين اساس در ادامه سعي ميشود از منظر آيندهپژوهي، ادبيات دشمنان انقلاب اسلامي را در دو حالت مشارکت حداکثري و مشارکت کم رونق در انتخابات پيش رو، مورد پيشبيني و بررسي قرار دهيم.
گذشته، چراغ راه آينده...
تجربهي تلخ اتفاقات پس از انتخابات رياست جمهوري دهم و ايجاد آشوب و ناآرامي در کشور پس از برگزاري يک انتخابات باشکوه و همراه با مشارکت 40 ميليوني مردم، دشمنان قسمخوردهي جمهوري اسلامي را اميدوار نگاه داشت که ميتوانند با سرمايهگذاريهاي کلان و برنامهريزيهاي متفاوت، مسير رو به جلوي ملت ايران را دچار سستي کنند.
در واقع قبل از انتخابات سال 88 کشورهاي غربي و امريکا از کارشکني در مسير حرکت ملت ايران مايوس شده بودند و روياي تغيير ساختار سياسي در ايران را از دست رفته ميديدند؛ اما وقايع پس از آن، آنها را اميدوار کرد تا اين مسير را همچنان با تکيه بر اعمال فشارهاي بيروني و استفاده از مهرههاي داخلي خود ادامه دهند.
در انتخابات سال 88 غربيها سه هدف عمده را دنبال ميکردند که به نظر ميرسد اين اهداف در اين انتخابات نيز مورد توجه قرار خواهد گرفت:
1. براندازي نظام جمهوري اسلامي ايران
2. تغيير رفتار سياسي ايران
3. حفظ حيات سياسي وابستگان
غربيها براي دستيابي به اهداف بالا تاکتيکهاي متفاوتي را طراحي کردند که از جملهي آنها تشديد فشارهاي اقتصادي و سياسي، بحراني جلوه دادن اوضاع کشور، فضاسازي براي کاهش حضور مردم در پاي صندوقها، تشکيک در سلامت انتخابات و طرح بحث تقلب در انتخابات بود.
با يک نگاه تطبيقي ميتوان دريافت که بسياري از اين راهبردها در انتخابات پيش رو نيز مدّ نظر غربيها قرار دارد، از جمله اعمال تحريمهاي شديد اقتصادي که موجب ناآرامي بازارهاي داخلي کشور گرديد و يا تلاش براي بياعتماد کردن مردم به مسئولان نظام و کشاندن اختلاف نظرها به سطح جامعه و همچنين طرح مسئلهي انتخابات آزاد براي زير سوال بردن سلامت انتخابات و...
اما همان طور که در مقدمهي بحث مورد اشاره قرار گرفت يکي از نکات مهم و مورد توجه دشمنان جمهوري اسلامي در انتخابات پيش رو ادامهي روند پروندهي هستهاي جمهوري اسلامي ايران است. در واقع غرب در تلاش است تا با تلفيق ابزار تحريم و بزرگنمايي مطالبات اپوزيسيون داخلي، مردم ايران را به انتخاب گزينهاي سوق دهد که چندان قادر به ايستادگي در برابر زيادهخواهيهاي هستهاي غرب نباشد و در واقع، غربيها به انتظار نشستهاند تا پس از انتخابات رياست جمهوري و انتخاب گزينهي منتخب مردم ايران، رفتار خود را در قبال پروندهي هستهاي ايران و حتي فراتر از آن در قبال نظام سياسي ايران شکل دهند. در واقع اين حضور ملت ايران در پاي صندوقهاي راي است که ميتواند رفتار غربيها در قبال نظام اسلامي را شکل دهد و بايد گفت که اين کشورها اکنون در يک موضع کاملاً انفعالي قرار گرفتهاند و اميدوارند که نتايج انتخابات به گونهاي باشد که آنها را وارد موضعي فعال و تهاجمي در قبال ايران کند.
بررسي رفتار غربيها پس از انتخابات رياست جمهوري دهم
اين بخش را ميتوان در دو بازهي زماني آغاز اغتشاشات تا زمان مديريت آن توسط نظام و پس از آن مورد بررسي قرار داد. بررسي خطهاي خبري خارجي از همان ساعتهاي نخستين شمارش آرا حاکي از پيگيري نوعي خط آشوب در کشور را نشان است.
اوباما رئيس جمهور امريکا فرداي روز رايگيري با اتخاذ مواضعي دو پهلو ميگويد:
«من از وضعيت فعلي ايران که در تلويزيون ميبينم رنجيده خاطر هستم. ارزشهايي مثل آزادي عقيده و... ارزشهايي جهاني هستند که بايد مورد احترام قرار گيرند. اينکه چه کسي رهبري ايران را بر عهده گيرد مربوط به مردم است، اما ساکت نشستن هم غلط است و بررسي دربارهي انتخابات نبايد به همراه خونريزي باشد.»
بررسيها در خصوص مداخلات غرب نشان ميدهد که برخي کشورهاي غربي چه قبل از انتخابات، چه حين انتخابات و چه پس از انتخابات در سه حوزهي سياسي و رسمي، اطلاعاتي و امنيتي و رسانهاي مداخلات آشکاري عليه نظام اسلامي داشتهاند. ترويج هرج و مرج و آنارشيسم و ونداليسم از سوي قدرتها و رسانههاي غربي به وضوح در مواضع رسانهاي آنها قابل رصد است.
در واقع اقدامات نادرست اپوزسيون داخلي و ايجاد تشکيک در انتخابات باشکوه 40 ميليوني که ميتوانست به عنوان يک حماسهي ملي، اقتدار جمهوري اسلامي ايران را در عرصهي بينالمللي افزايش دهد و از فشارها بر جمهوري اسلامي بکاهد، به زمينهاي براي مداخلهي کشورهاي غربي و امريکا در امور داخلي ايران تبديل شد.
برخي از اظهارات مقامات غربي در آن دوران قابل توجه است:
* رئيس جمهور امريکا در مصاحبهاي گفت: «ما از آنان (اغتشاشگران) حمايت ميکنيم. آنها در حال شکل دادن تاريخ ايران هستند و خود را در معرض خطر قرار دادهاند. جهان مشغول تماشاي ايران است و امريکا از آنهايي که در ايران دنبال عدالت از راههاي مسالمتآميزند حمايت ميکند.»
* سخنگوي کاخ سفيد اقدامات عناصر اخلالگر را فوقالعاده و شجاعانه خواند.
* CNN در گزارش تلويزيوني اعلام کرد: «امريکا 10 هزار ابزار جاسوسي براي افرادي در ايران در ارتباط با اغتشاشات اخير فرستاده است.»
* گوردون براون، نخست وزير وقت بريتانيا تصريح کرد که دولت ايران بايد به سوالات جدي دربارهي انتخابات مناقشهبرانگيز رياست جمهوري پاسخ دهد.
اينها تنها بخشي از اظهارات مقامات امريکايي و غربي در خصوص انتخابات رياست جمهوري ايران در سال 88 بود. در واقع عملکرد برخي افراد در داخل سبب شد تا دشمنان جمهوري اسلامي با ادبياتي کاملاً مداخلهجويانه و گستاخانه ضمن زير سوال بردن سلامت انتخابات، عليه جمهوري اسلامي موضع بگيرند. در واقع حوداث پس از انتخابات، اين کشورها را در موضعي کاملاً فعال عليه جمهوري اسلامي قرار داد به گونهاي که با لحني کاملاً طلبکارانه خواستار پاسخگويي نظام اسلامي دربارهي آتشي بودند که خودشان در داخل ايران برافروخته و از آن سوي مرزها مشغول هدايت سياسي و مالي آن بودند.
اما نقطهي ديگري که ميتواند براي پيشبيني ادبيات دشمنان نظام اسلامي پس از انتخابات پيش رو راهگشا باشد، بررسي آن روي سکهي حوادث سال 88 است؛ يعني زماني است که نظام اسلامي با اقتدار توانست آشوبها و ناآراميهاي ايجاد شده توسط عوامل استکبار را کنترل کند و آنان را در دستيابي به اهدافشان ناکام گذارد. يعني درست همان جايي که بار ديگر مردم به صحنه آمدند و با حضور خود حماسهاي فراتر از حماسهي مشارکت 40 ميليوني در انتخابات آفريدند.
در همين زمان غرب با چرخشي 180 درجهاي، از مواضع قبلي خود برگشت و مواضعي اتخاذ کرد دالّ بر اينکه انتخابات و حوادث پس از آن مسالهاي داخلي است و غرب نبايد در اين خصوص مداخلهاي نمايد؛ حتي اظهار تمايل براي برقراري ارتباط سياسي نيز نمودند. برخي از اين اظهار نظرها قابل توجه است:
* ايتاليا و فرانسه يک ماه پيش به بهانهي انتخابات ايران و چالشهاي هستهاي خواستار افزايش تحريمها شده بودند. اما پس از کنترل حوادث، وزير خارجهي ايتاليا پس از نشست گروه 8 اعلام کرد: «شرايط براي تشديد تحريمها عليه ايران فراهم نيست.»
* نيکولا سارکوزي رئيس جمهور فرانسه هم روز قبل از اجلاس گفت: «گروه 8 به ايران تا نشست سپتامبر مهلت ميدهد و وضعيت تهديدات را در آن اجلاس بررسي خواهد کرد.»
* نخست وزير انگليس هم قبل از نشست گروه 8 اعلام کرد: «انتخابات رياست جمهوري ايران يک موضوع ايراني است و هيچ ارتباطي به ما ديگر کشورها ندارد. گفت و گو با ايران بهترين راه حل مشکلات است.»
اين موضعگيريها نشان ميدهد که قدرتنمايي ملت ايران در مقابل فتنهي سال 88 چگونه بار ديگر غربيها را وارد موضعي منفعل نمود و مواضع آنها را کاملاً تغيير داد.
انتخابات يازدهم رياست جمهوري
در اينجا يک بار ديگر به يادآوري دو هدف اصلي دشمنان انقلاب اسلامي و جبههي استکبار در انتخابات پيش رو اشارهاي کوتاه ميکنيم:
1. تلاش براي روي کارآمدن دولتي همسو با اهداف کشورهاي غربي که در برابر خواستههاي آنان نرمتر برخورد کند و خصوصاً در زمينهي پروندهي هستهاي اهل امتيازدهي باشد.
2. تلاش براي کاهش مشارکت مردم در انتخابات جهت زير سوال بردن اقتدار نظام اسلامي.
هدف اول به عنوان موضوع اصلي اين نگاشته نيست و در جايي ديگر نياز به بررسي دقيق دارد. اما در باب موضوع دوم همان طور که بيان شد دشمن با ايجاد فشارهاي سياسي و اقتصادي تلاش بسياري را در جهت کاهش مشارکت مردمي در انتخابات معطوف کرده است. بر اين اساس و با توجه به تجربهي رفتاري غرب و امريکا در انتخابات سال 88 ميتوان ادبيات رفتاري جبههي استکبار و کشورهاي غربي را پس از انتخابات يازدهم رياست جمهوري در دو وضعيت پيشبيني نمود:
اول. مشارکت حداکثري
رفتار اين روزهاي کشورهاي غربي نشان ميدهد که اين دولتها به شدت در انتظار برگزاري انتخابات يازدهمين دورهي رياست جمهوري به سر ميبرند و نتيجهي اين انتخابات بسياري از برنامههاي آتي آنان را شکل خواهد داد. جداي از اينکه چه کسي به عنوان رئيس جمهور آيندهي ايران برگزيده شود، حضور مردم در پاي صندوقهاي راي به عنوان يکي از نکات مهم، مورد توجه قرار ميگيرد.
تجربه نشان داده است که ملت ايران در روزهاي سخت و دشوار و درست جايي که دشمنان انتظار آن را ندارند با حضور خود خط بطلاني بر همهي پيشبينيهاي دشمنان کشيدهاند. اين بار نيز حضور اکثريت مردم در پاي صندوقهاي راي که نشان از دلبستگي آنان به نظام اسلامي دارد و انتخابات آزاد را در ايران نمايان ميکند به عنوان يک گزينهي نامطلوب براي دشمنان نظام مطرح است. به نظر ميرسد که تحقق اين امر و پشتيباني مردم از نظام اسلامي حاکم بر ايران که نشان از قدرت سياسي آن دارد، غرب را وارد مرحلهي جديدي از تعامل با ايران نمايد و موضع انفعالي که اکنون غرب در آن قرار گرفته است و در مذاکرات هستهاي نيز به چشم ميآيد را حفظ نمايد و مانند عملکرد آنان بعد از مديريت فتنه در سال 88 و حضور مردم در پشتيباني از نظام اسلامي آنان را وادار نمايد تا قدرت نظام جمهوري اسلامي را بپذيرند و نسبت به جمهوري اسلامي به عنوان يک قدرت منطقهاي که از مقبوليت بالايي در جامعه برخوردار است، رويهاي منطقيتر و به دور از فشار و تعيين شرط را در پيش گيرند و به بسياري از خواستههاي ايران خصوصاً در پروندهي هستهاي تن دهند و منطق گفت و گوي برابر و بدون پيش شرط و دور از فضاي تهديد و کارشکني را در پيش گيرند.
البته دشمني امريکا و کشورهاي غربي با نظام حاکم بر ايران اين اجازه را نميدهد که آنان به تسليم شدن در برابر ارادهي ملت ايران اعتراف کنند و دست از دشمني و کارشکني بردارند، اما به دليل اينکه حضور مردم در پاي صندوقهاي راي خط بطلاني بر ادعاهاي ناصواب آنان مبني بر عدم وجود دموکراسي در ايران است و اين ادعا را که نظام ايران در بين ملتش مقبوليتي ندارد زير سوال ميبرد و پوچي اين ادعا براي جامعهي بينالملل به اثبات ميرسد، اين کشورها را مجبور خواهد کرد که در مواجهه با جمهوري اسلامي ايران مسيري ديگر را برگزينند. در واقع در صورت تحقق مشارکت حداکثري، اين جمهوري اسلامي ايران است که ميتواند با قرار گرفتن در موضعي فعال، کشورهاي غربي را براي ادعاها و اقدامات ناصوابشان عليه ملت ايران مورد مواخذه قرار دهد و آنان را مجبور نمايد تا به جاي استفاده از ادبيات تحريم و تهديد از دريچهي گفت و گو و پذيرش حقوق اساسي ملت ايران به خصوص در موضوع هستهاي وارد شوند.
دوم. مشارکت کم رونق
حالت دومي که براي انتخابات پيش رو قابل تصور است شرايطي است که در آن انتخابات با استقبال کمِ مردم رو به رو شود و ميزان مشارکت به نسبت زيادي کاهش پيدا کند. البته اين کاهش مشارکت به نسبت مشارکت در انتخابات سال 88 کاملاً قابل پيشبيني است اما مقصود ما از کاهش مشارکت و کمرونقي انتخابات کاهشي است که نسبت به تمامي دورهها و يا به نسبت مشارکت در سالهاي اخير، حضور بسيار کم مردم در پاي صندوقها را به وضوح نشان دهد.
رفتار اين روزهاي غرب در اعمال تحريمها و اعمال فشار اقتصادي بر جمهوري اسلامي با هدف ايجاد نارضايتي در مردم جهت کاهش مشارکت در انتخابات صورت ميگيرد که به فضل خدا اين بار نيز ناکام خواهد ماند.
اما اگر اين حالت را به عنوان يک حالت محتمل در نظر بگيريم بايد گفت که پس از به وجود آمدن چنين شرايطي است که غرب از موضع انفعالي خود در قبال ايران خارج ميشود و با اين استناد که کاهش مشارکت مردمي نشانهي بياعتمادي مردم به نظام اسلامي و جريان حاکم است، هدف چندين سالهي خود يعني تلاش براي تغيير ساختار سياسي کشور را با قدرت بيشتري دنبال ميکنند و در آغاز راه نيز در قبال پروندهي هستهاي ايران با موضعي از نگاه قدرت برتر وارد ميشود و سعي ميکند شرايط خود را بر جمهوري اسلامي ايران تحميل کند. تقريباً اين حالت شبيه به همان حالتي است که پس از آغاز آشوبهاي خياباني و ناآراميهاي سال 88 کشورهاي غربي در قبال ايران به کار بستند.
بايد گفت ادبيات رفتاري غرب در اين وضعيت کاملاً از موضع قدرت خواهد بود و سعي خواهد کرد با ضعيف نشان دادن نظام حاکم بر ايران و عدم برخورداري آن از پشتوانهي مردمي، سياستهاي مدّ نظر خود را بر ايران تحميل کند و يا حتي در مجامع بينالمللي تغيير در نظام سياسي ايران را به عنوان خواستهي مردم ايران مطرح نمايد. در اينجاست که مقاومت ايران در برابر شرايط تحميلي غرب ميتواند به سنگين شدن فشارهاي اقتصادي و سياسي توسط اين کشورها منجر شود. اما اين بار اعمال اين فشارها با توجيه مناسبي در برابر مجامع بينالمللي همراه خواهد بود و ميتواند کشورهايي که اکنون با اعمال تحريمها عليه جمهوري اسلامي ايران مخالفت ميکنند را نيز در اين مسير با خود همراه کند و عرصه را در صحنهي بينالمللي بر جمهوري اسلامي ايران تنگتر نمايد. به نظر ميرسد در اين وضعيت غرب با يک پيشروي سريع به سمت جلو، جمهوري اسلامي ايران را مجبور به عقبنشيني در بسياري از مواضعي خواهد کرد که تاکنون به پشتوانهي حمايت مردم از نظام اسلامي حاکم بر ايران بر آن استوار مانده است.
نتيجه
در پايان بايد گفت تلاش دشمنان نظام اسلامي براي بياعتماد کردن مردم به نظام و مشروعيتزدايي از آن در طول سالهاي پس از انقلاب همواره از طرق مختلف صورت گرفته است و اين امر پديدهاي تازه در عرصهي سياست غرب در قبال ايران نيست. اما حسّاسيت انتخابات پيش رو، اتفاقات سال 88 و فشارهاي اقتصادي چند ماههي اخير، اميد غربيها را براي کاهش مشارکت مردم در اين انتخابات بيشتر کرده است که انشاءالله و به فضل خداوند حضور حداکثري مردم در پاي صندوقهاي راي بار ديگر خط بطلاني بر همهي توطئههاي دشمنان اين نظام خواهد کشيد.
امين تقيپور